وحی اصلی لفضی را به زبان انگلیسی بشنوید
برای دانلود روی اینجا کلیک کنید: دانلود
2011
به مارشال ویان سامرز
در بولدر، کلرادو وحی شد
درباره این فایل صوتی
آنچه در این نوار صوتی می شنوید صدای شورای ملکی است که از طریق رسول مارشال وییان سامرز سخن می گوید
در اینجا، ارتباط اصلی خداوند که فراتر از کلمات وجود دارد، توسط شورای ملکی که بر جهان نظارت دارد به زبان و فهم بشر ترجمه می شود. سپس شورا پیام خداوند را از طریق رسول به دنیا می رساند
در این روند شگفت انگیز، صدای وحی بار دیگر سخن می گوید. کلام و صدا در جهان هستند. برای اولین بار در تاریخ، صدای اصلی ضبط شده ی وحی لفضی برای شما و جهان فراهم شده تا آن را تجربه کنید
باشد که پذیرنده ی این هدیه ی وحی شوید و باشد که پذیرنده ی پیام منحصر به فرد آن برای شما و برای زندگیی شما، شوید
خواننده توجه کند
این ترجمه توسط یک دانش آموز داوطلب پیام جدید از متن اصلی انگلیسی برای انجمن پیام جدید انخام شد. ما شکل آغازین این ترجمه را برای دنیا فراهم کرده ایم تا مردم بتوانند بخشی از پیام جدید را به زبان خودشان تجربه کنند
در حالیکه که دنیا مشغول امور روزمره خویش است، رسول باید اعلام کند. وی باید وحی جدید خداوند را اعلام کند، زیرا که این وحی کلید زندگی و آیندهی مردمان بسیاری ست
رسالت آنان را آغاز میکند، رسالت بزرگترشان را که هیچ آموزه یا واقعیت دیگری نمیتواند آغازش کند
این وحی اینجا ست تا دنیا را آماده تغییر بزرگی کند که در حال آمدن است، امواج عظیم تغییر – تغییر بزرگ محیط زیستی، اقتصادی و سیاسی – که بسیار عظیمتر از چیزی است که مردم امروز انتظارش را دارند
مردم بسیاری هستند که انتظار وحی جدید را میکشند چرا که در ادیان گذشته و سنن دنیا آغاز را نیافتهاند. آنان قادر نبودهاند که پیوند عمیقتر را از طریق عشق، کار یا هر گونه فعالیت دیگری بیابند. مدت مدیدی انتظار کشیدهاند. چقدر برای وحی انتظار کشیدهاند
این وحی برای آنان صرفا یک آموزه یا پدیده نیست. صرفا چیزی نیست که در موردش نظر بدهند یا با آن مخالفت ورزند یا انکار و ردش کنند. برای آنان، اعلام گستاخانه یا غیرعادی نیست. چیزی است بینقص
آغاز آنان است. رسالت آنان را در خود دارد، از تهِ دالانهای کهن ذهنشان سخن میگوید، با بخشی از آنان سخن می گوید که به سختی میشناسندش، اما بخشی است که کانون هستی و حضورشان در این دنیا ست
برای آنان این بزرگترین لحظه است هر چند که ممکن است خودشان معنای کاملش را درک نکنند یا اینکه ندانند که در آینده چه چیزی را طلب خواهد کرد. برای آنان این همان چیزی ست که منتظرش بودند
به دنیا فرستاده شدهاند تا در زمانِ گذار بزرگ حاضر باشند. به دنیا فرستاده شدهاند تا در ساختن آیندهای نو شرکت داشته باشند. پیوند آنان بیشتر با آینده است تا با گذشته. آنان فرزندان آینده هستند
چیزی که در گذشته رخ داده یا وحی شده ممکن است برایشان الهامبخش یا سودمند باشد اما آغاز آنان را در خود ندارد. رسالت بزرگترشان را در خود ندارد. اینها حاوی آن چیزی نیستند که مدتهای مدید در جستجویش بوده و انتظارش را کشیدهاند. همانطور که میبینید، این سرنوشت آنان است
شما نمیتوانید آنچه را که پیش از آمدن شما به این دنیا استقرار یافته تغییر دهید. علیرغم اینکه حوادث روز و سال شرایط شما را تغییر میدهند و فرصتهای شما را عوض میکنند، سرنوشت شما همچنان یکسان است
ممکن است با آن بجنگید، با آن مخالفت بورزید، کوشش کنید که آن را با برنامههای بزرگ، روابط عاشقانهی بزرگ، تلاشهای بزرگ یا هر گونه دلمشغولی یا خیال جایگزین کنید اما نمیتوانید چیزی را که پیش از آمدن شما درونتان قرار داده شده، عوض کنید
اینکه اگر رخ دهد، چگونه یا کجا اتفاق میافتد قابل تغییر هستند و با شرایط متغیر دنیا و پیمانهای ناپایدار آدمیان و شرایط آنان و موقعیتشان و … در حال تغییر هم هستند
اگر سرنوشت شما این باشد که وحی جدید را دریافت کنید، پس نخواهید توانست که رسالت خود را در جایی دیگر بیابید. اگر مایلید تلاش کنید. مقاومت کنید. انکارش کنید. دور بایستید. کوشش کنید که از آن ایراد بگیرید. کوشش کنید که تحقیرش کنید. کوشش کنید که مهارش کنید. اما نمیتوانید این واقعیت را تغییر دهید که سرنوشت شما را در اختیار دارد
ممکن است که ذهنتان اندیشه کند. ذهنتان به زیر سوال ببرد. ذهنتان فکر خواهد کرد که مسخره است؛ که امکان ندارد. اما قلبتان خواهد دانست. روحتان فعال خواهد شد
شبیه صدایی است که پیش از آمدن شما به این دنیا با شما سخن گفت تا شما را آمادهی ورود به این محیط سخت و چالشبرانگیز سازد. این همان صدا است – مثل همان صدا، مثل صدای ما – که پیوند را احیاء میکند، که تمرکز و معنای اولیهی حیات شما را سر جای خود باز میگرداند
اما در لحظهی آغاز متوجه نخواهید شد. بسیار گیجکننده خواهد بود. آغاز بسیار متفاوت است با اهداف، نظرات و تصوری که از خود دارید و کاری که در دنیا انجام میدهید
و ناگهان، مانند اینکه مورد اصابت صاعقه قرار گرفته باشید و برای یک لحظه در تاریکی، همه چیز روشن میشود. و حقیقت زندگیتان را خواهید دید و اینکه چقدر از هدف و رسالت بزرگتر خود دور هستید، انگار که بر تخته چوبی در اقیانوس شناورید و باد و امواج دنیا شما را با خود به این سو و آن سو میبرند
اما خداوند شما را همچنانکه در پهنای اقیانوس سرگردان هستید پیدا کرده است، شما را یافته است. مانند پر کاهی بر سطح اقیانوس پیدا شدهاید. وحی شما را پیدا کرده است
وضعیت ذهنی و شرایط شما هر چه که باشد، دعوت با شما سخن خواهد گفت، زیرا که سرنوشت شما را نمایندگی میکند. سرنوشتِ شخص دیگری نیست. نیاز نیست که بابت دیگران نگران باشید. این سرنوشت شماست
ممکن است بگویید پس دیگران چه میشوند؟ همسرم چه؟ فرزندانم چه؟ دوست عزیزم چطور؟
اما خداوند ذرهی کوچک را بر سطح اقیانوس یافته است و آن ذره شما هستید
این آغاز است. اسرارآمیز است این. نمیتوانید که با عقل درکش کنید. نمیتوانید معنای آن یا کاری که شما را به انجام آن هدایت خواهد کرد مهار زنید. از دست شما خارج است زیرا که خداوند از دست شما خارج است
افکار بزرگ شما، اعتقادات راسخ شما، همگی در برابر حضور سست و سطحی به نظر میرسند. استدلالهای شما پوچ هستند. اعراض شما تهی از احساسی واقعی است. انکار شما خالی از جدیت است. امتناع شما فاقد اعتقاد قلبی است. چرا که این آغاز است
و هنگامی که آغاز شناخته شد، سفر آمادگی پس از تقلایی چند، در برابر شما گسترده میشود. ساحت قدمها به سوی دانش در برابرتان باز میشود. جریان دستیابی دوباره به زندگی واقعیتان و تمام آنچه که از شما و شرایط و تعهدات کنونی شما خواهد خواست در برابرتان، قدم به قدم، گسترده خواهد شد
از جایی که هستید نمیتوانید به هدف خود برسید چرا که شما سرگردانید و هنوز بندرگاه امن خود را نیافتهاید. هنوز سواد سرزمینی را که زندگیتان مقدر است در آنجا باشد ندیدهاید
پس چه زمان مناسبی است برای اینکه مورد اصابت وحی قرار بگیرید. به نظر یک لحظه میرسد اما ناگهان همه چیز حس متفاوتی خواهند داشت. شما تجربهای داشتهاید که در تضاد با تجربیات معمول شما است و این خلقِ تضادی را شروع میکند که آن را همراه خود خواهید برد، زیرا که هر کاری به تنهایی انجام دهید یارای برابری با آن را نخواهد داشت. بزرگتر از هر تجربهای است که در عمرتان سعی کردهاید داشته باشید. بزرگتر از هر هدفی است که تا کنون برای خود تعیین کردهاید
احساس هراس و مقهورشدن و سردرگمی دارید، اما هیچ اشکالی در کار نیست. این طبیعی است. اینکه زندگی شما به یکباره این چنین دستخوش دگرگونی شود مطمئنا باعث سردرگمی و گمگشتگی خواهد شد. مطمئنا نسبت به وسواسهای فکری و دلمشغولیهای فعلی شما نوعی رهایی از شیفتگی خواهد بود
این چنین نیست که وقتی خداوند نشان خود را بر شما زد بتوانید آن را از زندگیتان بزدایید یا بپوشانیدش یا کاری کنید که برود یا توصیفش کنید و یا توضیحی منطقی در مورد آن برای خود دهید تا نیرویش تحلیل رود. آیا میخواهید با وحیای که برای شما آمده است مخالفت ورزید؟
تصادفی نیست که شما بر سر راه وحی جدید قرار گرفتید یا حتی در مورد آن شنیدید. تمام نیروهای ملکوت که حامی شما هستند در تلاش بودهاند که شما را به این نقطهی شناخت برسانند و شما را از این روندِ ویرانکردن زندگیتان باز دارند، تا آسیبی را که تا کنون وارد ساختهاید و خسرانی را که تا کنون سبب شدهاید محدود سازند، تا شما در دسترس باشید و قادر به پاسخگویی شوید
ممکن است که آغاز باعث شود که احساس بیچارگی و سردرگمی و عدم ثبات شدیدی در شما به وجود آید. حتی ممکن است تصور کنید که بدبختی بزرگی است. اما از موقعیت و دیدگاه ملکوت شما یکی از معدود کسانی هستید که مورد رحمت قرار گرفته است، فردی که بزرگترین فرصتها به او اعطا شده است. پس اگر به معنای تغییر زندگی و شرایط شما باشد چه؟ این چه چیزی است در مقایسه با اینکه شما که هستید و چرا فرستاده شدهاید؟
آری، در این لحظه این چیزها برای شما مهم هستند و شاید برای کسانی که با شما در ارتباط هستند پرمعنا. اما به شما فرصتی بزرگتر عطا شده است و حتی چیزی بیشتر از یک فرصت – یک دعوت
با وقوع این آغاز سفر شما تغییر خواهد کرد و شاید در ابتدا نامحسوس باشد، اما چیزی مسیر زندگیتان را عوض کرده است. شما دیگر هرگز و واقعا همان کسی که بودید نخواهید بود. حتی اگر مابقی عمرتان را در رد و انکار آنچه به وقوع پیوسته است به سر برید باز هم همان کس نخواهید بود
هرگز به تنهایی با لذات ساده شاد نخواهید بود. هرگز با اهداف یا دلمشغولیها، تفریحات و علایق سابقتان راضی نخواهید بود. چیزی تغییر کرده است
از نظرگاه ملکوت این موهبتی بزرگ است. سرانجام زندگی شما فرصت رستگاری را یافته است. اما در این لحظه برای شما ممکن است به نحوی بسیار متفاوت به نظر برسد
پس شما باید به وحی، اگر آغاز شما باشد، چنگ اندازید. در کانون هستی خود خواهید دانست. این بحثی عقلی با خودتان نیست. فرآیندی منطقی نیست. منطق انسانی تنها یک مکانیسم مقابلهای برای سروکار داشتن با دنیایی بیثبات و غیرقابل پیشبینی است. در مواقعی خاص مناسب است و در مواقع دیگر نومیدکننده
اینکه از حضور رسول آگاه شوید مهم است زیرا اگر آغاز در زمانی رخ دهد که او در دنیا باشد، آنگاه است که فرصت شما بزرگتر و بااهمیتتر خواهد بود. بداقبالی بزرگی برای شما خواهد بود که وی اینجا باشد و شما محضرش را درک نکنید
وحی تنها هر چند قرن یا شاید هم یک بار در هر هزاره میآید، و از قضا شما در یک چنین زمانی در اینجا هستید. از نظرگاه ملکوت این موهبت و فرصتی بزرگ است
اما چه کسی میتواند رسول را بشناسد؟ او بسیار معمولی به نظر میرسد. ظاهرش شورانگیز نیست. در دنیا جایگاه فوقالعادهای ندارد. در تودههای مردم گم میشود. بین آنان قدم میزند. هیچکس وی را به جا نخواهد آورد به جز، شاید، کسانی که مورد اصابت وحی قرار گرفتهاند
ممکن است برای کسانی که با وی مواجه میشوند، بسته به اینکه آنان چه کسانی هستند، هدف و کار واقعی خود را در دنیا برایشان فاش نکند. چگونه ممکن است کسی این موضوع را نبیند؟ چگونه ممکن است که شخصی با این اهمیت در دنیا توسط کسانی که کنارش ایستادهاند شناخته نشود؟
این است وضع بغرنج دنیا. همگان چشم دارند که ببینند و گوش دارند که بشنوند اما به سویی متفاوت نظر دارند، و تلاش دارند چیزی را بشنوند که در ذهنشان است، آن چیزی که در تایید محتویات ذهنشان باشد و نه آنچه که در واقعیت وجود دارد
پس آنها نگاه میکنند، اما نمیبینند. گوش میکنند، اما نمیشنوند. در کنار رسول ایستادهاند، اما متوجه نمیشوند که کنار مهمترین فرد کل دنیا در زمان حاضر ایستادهاند
او هرگز این را در مورد خودش نخواهد گفت. او بسیار متواضعتر از آن است که این کار را انجام دهد، پس باید به جای او گفت
انگار که قرنها پیش است. بر سر میزی با محمد چای میخوردید اما نمیدانستید که او چه کسی است. خب، به هر حال او شبیه دیگران است. او حضور را از خود ساطع نمیکند. آنقدر با جلال و جبروت نیست که حضورش همهی کسانی که دورش هستند را از خود بیخود کند. او فقط یک مرد است، در لباسی سنتی، فقط یک مرد. او آنجا ست. میبینمش. آن طرف است. هیچ چیز بخصوصی ندارد. باید سخت موعظه میکرد تا کاری کند که مردمان فقط به او گوش فرا دهند. اطرافیان او این مقدار کور بودند، تنها عدهای اندک میتوانستند ببینند. این است وضع دشوار و بار سنگین رسولان در هر زمان که وحی نازل میشود
آغاز با کنش شروع میشود. با عدم رضایت شروع میشود و تشخیص این امر که شما در حال کاوش هستید، که از داشتههای خود و از جایی که هستید و کاری که میکنید راضی نیستید چرا که بیانکنندهی این نیستند که شما که هستید و چرا به اینجا آمدید
آنانی که تصور میکنند که راضی هستند هنوز به عمق وجود خود نرفته اند تا بدانند که بسیار با آن جایی که باید باشند و کاری که باید انجام دهند فاصله دارند
هدف خوشبختی نیست بلکه مهیاشدن، آمادگی، ارتباط، اتحاد دوباره و دست آخر خدمت به دنیا است، هر جا که برای فرد مناسب باشد. به همین دلیل است که در طلبِ خوشبختیرفتن این چنین اغواگر است چرا که وحی شما را معذب خواهد کرد. شما را به چالش خواهد کشید
آیا تصور کردهاید که وقتی به این دنیا فرستاده شدهاید که کاری را انجام دهید که در حال حاضر انجامش نمیدهید و به هیچ وجه امید انجام آن را ندارید، مگر اینکه چیزی بزرگتر به شما داده شود، مگر اینکه از بین جمع خوانده شوید، مگر اینکه سفر شما با قدرت ملکوت عوض شود، آنگاه خداوند میآید و شما را تسلی خواهد داد؟
شما فقط ذرهای در اقیانوس خواهید بود، ناشناخته برای خودتان و ناشناخته برای دیگران. حتی اگر مقام بزرگی دارید و ثروت و جایگاه اجتماعی کسب کردهاید ماهیت پوچ زندگی شما همه جانبه خواهد بود مگر اینکه کار بزرگتر خود را یافته باشید و تا آخرین حد توانتان در حال انجامش باشید
کسانی که این مهم را انجام میدهند رضایت و حس ارزشمندی و قدرتی را تجربه میکنند که برای دیگران بیگانه است، هر چقدر هم که ادعای آن را داشته باشند
وحی جدیدِ خداوند ماهیت معنویت انسان را که زیر لایههای فرهنگ، عرف و دستکاریهای سیاسی قرار گرفته، روشن خواهد کرد. روشن خواهد ساخت که شما با دو ذهن زاده شدهاید – ذهنی دنیوی که دنیا وضعیتش را تعیین میکند و ذهنی ژرفتر درون شما که هنوز به خداوند اتصال دارد. روشن خواهد ساخت که عقل محدودیتهایی دارد و ورای این محدودیتها باید که به زیر رویهی ذهن بروید
روشن خواهد ساخت که شما نمیتوانید غایت خود را جدا از کار بزرگتر و سرنوشت خود به انجام رسانید و اینکه تمام لذاتی که به دنبالش هستید موقتی خواهند بود و نیاز عمیقتر روح شما را برآورده نخواهند کرد
روشن خواهد ساخت که شما در دوران تغییر بزرگ زندگی میکنید، زمانی که انزوای بشر در کیهان به پایان خواهد رسید و زمانی که امواج عظیم تغییر به دنیا خواهند خورد – دوران آشفتگی و بیثباتی بزرگ، دوران وقوع وحی
ممکن است که مردمان انتظارات زیادی از رسول داشته باشند – انتظار فرج و گشایش در کارها، معجزه، باور به کسی که قدرتهای ماوراء طبیعی دارد و اینکه زندگیشان با حضور و کار او غنی شود
آنان مایوس خواهند شد همانطور که رسولان پیشین افراد بسیاری را مایوس کردند. به همین دلیل است که رسولان رد و انکار میشوند، از آنان احتراز میکنند و در مواردی نابودشان میکنند چرا که مردم چیزی را که میخواهند دریافت نمیکند. آنان تنها چیزی را میگیرند که براستی بدان نیاز دارند
آنچه مردم میخواهند و آنچه اراده ملکوت است تفاوت بسیار با هم دارند. اما اگر حقیقتا بتوانید به ضروریات عمیقتر خود برای حیات پس از بقا و کسب چیزهای سادهای که لازمهی ثبات و امنیت در دنیا هستند پی ببرید، خواهید دید که آنچه شما میخواهید و آنچه اراده ملکوت است واقعا یکی هستند. اما این شناخت تنها زمانی میسر خواهد شد که شخص در حالتی بسیار عمیق از صداقت با خود باشد
بعید است که هنوز کاملا به این حالت رسیده باشید، اما شما که سخنان ما را میشنوید به نقطهای رسیدهاید که آغاز میتواند برایتان رخ دهد. شما باید با دل خود گوش کنید، نه با قضاوتها و افکار خود و تمام ملزوماتی که میپندارید لازم هستند تا وحی واقعی و برای شما هدفدار باشد، انگار که اصلا میتوانید چنین مسائلی را تعیین کنید
انسانها حتی در بدبختی هم این فروتنی را ندارند که بدانند آنان نمیتوانند شرایط تعهد را در مورد رابطهی اولیهشان با آفریدگار و ارادهی ملکوت تعیین کنند
باورهای مذهبی شما واقعا نمیتواند این کار را انجام دهند چرا که این امر خارج از قلمرو باور رخ میدهد. باور مذهبیْ شما را به سرای کهن، به حالت بهشتی خود نخواهد رسانید چرا که باور بسیار ضعیف است و بسیار موقتی. زمانی که این دنیا را ترک میگویید، هیچ باوری نخواهید داشت. همهی آنها همراه جسم میروند. و شما آنجا خواهید بود، شما همانطور که واقعا هستید
خانوادهی معنویتان شما را خواهند پذیرفت و از شما خواهند پرسید که آیا دستاوردهای بخصوصی داشتهاید یا خیر، و در آن لحظه و بدون بار و اثر کورکنندهی باورهایتان، مثل روز روشن خواهد بود که آیا این کارکردهای اولیه را انجام داده اید یا نه. و اگر پاسخ منفی دادید هم هیچ محکومیتی در کار نخواهد بود. تنها معنیش آن است که کار شما هنوز تمام نشده است
میبینید که باید راه بازگشت خود به بهشت را با عملتان پیدا کنید. باید به دنیا و کیهانی که در حال فراق به سر میبرند خدمت کنید. باید راه بازگشت خود را از طریق ایفای نقش و توسعه نفس پیدا کنید. شما نمیتوانید به عنوان فردی بینوا و متناقض و پرخاشجو و دردمند به سرای کهن خود برگردید. اگر این چنین بود، بهشت برایتان مانند دوزخ به نظر میرسید
خداوند فقط همهی این مشکلات را از بین نمیبرد چرا که خدا آنها را نیافریده است. آنها باید ناآفریده شوند. خداوند به شما قدرت دانش، آن هوش عمیقتر و رسالتی عظیمتر را عطا کرده است تا فاجعهی زندگی و هستی پیشین شما را پاک کند، تا شان و هدفی را که باید طلبش کنید و هدفی را که باید در خدمتش بکوشید به شما بازگرداند
همهی اینها با آغاز شروع میشود. اگر قرار است حقیقی و موثر باشد، باید با آغاز شروع شود. اینجاست که خداوند شرایط تعهد را تعیین میکند و شروع سفر واقعی شما به منزلگاه را تثبیت میکند
شما نمیتوانید خود را به حالت حقیقیتان برگردانید چرا که راه را بلد نیستید. نمیتوانید فقط از نسخهی شخصی دیگر پیروی کنید چرا که تعهد به دانش و حضور باید جایی در امتداد راه صورت گیرد، وگرنه فعالیتی عقلی است و نه سفر روح
دنیا وقت کمی دارد. زمان آن نیست که دههها و قرنها را صرف به کمال رسانیدن خود یا تلاش برای پیداکردن راهی جهت خروج از تنگناهایتان کنید. رسالت برای حالا است. دیروقت است
اگر بتوانید پاسخ دهید به شما فشار وارد خواهد شد اما این فشار زمانی را که برای پاسخگویی و آماده شدن نیاز خواهید داشت کوتاه تر میکند. و این موهبتی بزرگ است، زیرا برای آنانی که نمیتوانند پاسخ دهند زمان مساوی است با رنجکشیدن
هدیه درون شما است اما نمیتوانید قفلِ در را باز کنید. کلید ندارید. شما نمیتوانید طبیعت عمیقتر خود را کشف کنید زیرا هنوز کل تصویر را در اختیار ندارید، هنوز با منشا خود رابطه ندارید چرا که طبیعت عمیقتر شما همین رابطه شما با منشا خوداست. چگونه اصلا ممکن است که در حال فراق و گمشده در اقیانوسهای دنیا به آن دست یابید
این هدیهی ملکوت است – که بتوان زندگیتان را نجات داد، اما شما باید بگذارید که طریق به شما عرضه شود
باید به وحی پاسخ گویید. اگر به وحیهای پیشین خداوند پاسخ نگفتهاید، پس در انتظار وحی جدید هستید
در یک نقطه، در لحظهی نومیدی یا یأس و سرخوردگی جوششی عمیقتر را درون خود احساس خواهید کرد. و پی خواهید برد که برای هدفی بزرگتر آمدهاید که هنوز کشفش نکردهاید اما انتظار شما را میکشد، منتظر لحظهای است که زندگی شما در حال دعوت شدن است